چند پارتی برادر سختگیر و وحشی من...
p41
گوشی رو قطع کردم و شماره رو فرستادم و گوشتی تو دهنم گذاشتم و رفتم بازی با گوشی
...
کوک: چی؟تولد ا.ت!
تهیونگ: اره میخوام تو هم اونجا باشی کنارش جشن بگیری و همراهیش کنی
کوک: فک میکردم دوست نداری اینجوری باشه
تهیونگ هوفی کشید و گوشه لبشو گاز ریزی گرفت، چشماشو تنگ کرد و به کفشاش خیره شد
ته: تَیوناژی شیرو(معلومه که متنفرم)ولی فردا مشکلی نیس
کوک: اوکی کجا بیام؟
تهیونگ: برو ویلا گردان یه دختره هس هانا با هم برنامه بریزید و خرجشم با من
کوک: هه خیلی خوب میخوای بگی تو پول قلت میزنی
تهیونگ: چیزی که عیان هست چه حاجت به بیان هست پسر
کوک: حاح...کُره(باشه)
گوشی رو قطع کرد...انگار جفتشون با سلام و خداحافظی رابطه خوبی نداشتن
تهیونگ بع عکسایی که از گوشی ا.ت به خودشریخته بوو نگاه کرد...
ته: عوممم کیوتش خیلی کیوته جذابش خیلی جذابه...کدومو بزارم؟
تهیونگ سرشو به اطراف چرخوند که با گیر کردن نگاهش به سه تا دختر نیشش باز شد و رفت سمتشون
ته: های لیدیز میتونم یک سوال ازتون بپرسم؟
*what sexy boy hy guy how are you
>میگه حالت..
ته: well you are a sexy girl too I'm fine to see you
>چقدر خوب انگلیسی صحبت میکنی
ته: اوه ممنونم
*I'm fine too daddy...what's my daddy's problem?
ته: the girls like their cute or hot pictures?
* This is different for each girl. If I can see the photos I can choose for myself
ته: OK look babe
دختره نگاهی به عکسا کرد و یه عکس انتخاب کرد که کیوتی و سکسی بودن ا.ت رو تو یه قاب به نمایش میذاشت
>داشتن همچین عکسی فوقالعادس کسی نمیتونه اینجوری هم کیوت و هم جذاب باشه...خب این کیه
ته: خواهرمه
>واو چه جالب ولی شما یکمم شبیه نیستید
ته: پس یعنی یکیمون زشته؟(خنده)
>نه جفتشون عالی هستید
ته: ممنون لیدی من دیگه میرم...have good bay dolls
تهیونگ عکس منتخب دخترا رو به هنرمندی داد تا ازش یه نقاشی بکشه
ته: لطفا زود تمومش کنید
=این کار حد اقل سه تا چهار روز کار میبره
ته: عوم...مشکلی نیس لطفا سه روزه تمومش کنید
=اینجوری کیفیتش کم میشه
تهیونگ هوفی کشید و صد هزار وون دیگه هم روی میز گذاشت
تهیونگ: تمام شبانه روز روش کار کن اگه حتی یه ذره مشکل داشته باشه...دو برابر این پولو ازت میگیرم
=چ..چشم
بعد از راس و ریس کردن همه اینا به ساعتش نگاه کرد ۶ عصر بود و دو ساعت دیگه نقش ا.ت تو زندگیش کمرنگ تر میشد...پیامکی که روی گوشیش امد رو باز کرد(اقا تمام کاراهای جشن انجام شده) خواست جواب بده که پیامک دیگه امد(یا کیم تهیونگگگگ اگه میخوای از دستم راحت شی بیا هتل عوضی باید دو ستعت دیگه برم پدرمو ببینمممم)
ته: آی آی آی این دختر تعادل روانی نداره نه؟(گوشی زنگ خورد)بگو...
ا.ت: دیدی پیاممو!
تهیونگ :میخواستم جواب دم
ا.ت: سر راهتم یه دسته گل بگیر
ته: گل!
ا.ت: اطلسی زرد و آبی باشه پولشو میزنم به حسابت
ته: یا الان میخوای به بابات نشون بدی که...
60🫀🛐❤️
گوشی رو قطع کردم و شماره رو فرستادم و گوشتی تو دهنم گذاشتم و رفتم بازی با گوشی
...
کوک: چی؟تولد ا.ت!
تهیونگ: اره میخوام تو هم اونجا باشی کنارش جشن بگیری و همراهیش کنی
کوک: فک میکردم دوست نداری اینجوری باشه
تهیونگ هوفی کشید و گوشه لبشو گاز ریزی گرفت، چشماشو تنگ کرد و به کفشاش خیره شد
ته: تَیوناژی شیرو(معلومه که متنفرم)ولی فردا مشکلی نیس
کوک: اوکی کجا بیام؟
تهیونگ: برو ویلا گردان یه دختره هس هانا با هم برنامه بریزید و خرجشم با من
کوک: هه خیلی خوب میخوای بگی تو پول قلت میزنی
تهیونگ: چیزی که عیان هست چه حاجت به بیان هست پسر
کوک: حاح...کُره(باشه)
گوشی رو قطع کرد...انگار جفتشون با سلام و خداحافظی رابطه خوبی نداشتن
تهیونگ بع عکسایی که از گوشی ا.ت به خودشریخته بوو نگاه کرد...
ته: عوممم کیوتش خیلی کیوته جذابش خیلی جذابه...کدومو بزارم؟
تهیونگ سرشو به اطراف چرخوند که با گیر کردن نگاهش به سه تا دختر نیشش باز شد و رفت سمتشون
ته: های لیدیز میتونم یک سوال ازتون بپرسم؟
*what sexy boy hy guy how are you
>میگه حالت..
ته: well you are a sexy girl too I'm fine to see you
>چقدر خوب انگلیسی صحبت میکنی
ته: اوه ممنونم
*I'm fine too daddy...what's my daddy's problem?
ته: the girls like their cute or hot pictures?
* This is different for each girl. If I can see the photos I can choose for myself
ته: OK look babe
دختره نگاهی به عکسا کرد و یه عکس انتخاب کرد که کیوتی و سکسی بودن ا.ت رو تو یه قاب به نمایش میذاشت
>داشتن همچین عکسی فوقالعادس کسی نمیتونه اینجوری هم کیوت و هم جذاب باشه...خب این کیه
ته: خواهرمه
>واو چه جالب ولی شما یکمم شبیه نیستید
ته: پس یعنی یکیمون زشته؟(خنده)
>نه جفتشون عالی هستید
ته: ممنون لیدی من دیگه میرم...have good bay dolls
تهیونگ عکس منتخب دخترا رو به هنرمندی داد تا ازش یه نقاشی بکشه
ته: لطفا زود تمومش کنید
=این کار حد اقل سه تا چهار روز کار میبره
ته: عوم...مشکلی نیس لطفا سه روزه تمومش کنید
=اینجوری کیفیتش کم میشه
تهیونگ هوفی کشید و صد هزار وون دیگه هم روی میز گذاشت
تهیونگ: تمام شبانه روز روش کار کن اگه حتی یه ذره مشکل داشته باشه...دو برابر این پولو ازت میگیرم
=چ..چشم
بعد از راس و ریس کردن همه اینا به ساعتش نگاه کرد ۶ عصر بود و دو ساعت دیگه نقش ا.ت تو زندگیش کمرنگ تر میشد...پیامکی که روی گوشیش امد رو باز کرد(اقا تمام کاراهای جشن انجام شده) خواست جواب بده که پیامک دیگه امد(یا کیم تهیونگگگگ اگه میخوای از دستم راحت شی بیا هتل عوضی باید دو ستعت دیگه برم پدرمو ببینمممم)
ته: آی آی آی این دختر تعادل روانی نداره نه؟(گوشی زنگ خورد)بگو...
ا.ت: دیدی پیاممو!
تهیونگ :میخواستم جواب دم
ا.ت: سر راهتم یه دسته گل بگیر
ته: گل!
ا.ت: اطلسی زرد و آبی باشه پولشو میزنم به حسابت
ته: یا الان میخوای به بابات نشون بدی که...
60🫀🛐❤️
- ۴۴.۵k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط